حسنآنه

دل نوشته های یک امام حسنی

حسنآنه

دل نوشته های یک امام حسنی

سانتاماریا گرونه

سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ب.ظ
دو روز پیش بود بین دو نیمه کلاسها. دیدم 45 دقیقه وقت دارم بدون برنامه. حیفم آمد با چای نبات دم بوفه تلفش کنم.
لاجرم هوای مزرعه آفتاب گردان کردم (کتاب فروشی دانشگاه ). راهی دانشکده علوم شدم. از میان آن جو سنگینی که این روزها  بر مزرعه حکمرانی میکند ( بواسطه کسانی که من گوشت میخوانمشان ) کتابی از سید مهدی شجاعی چشمم را گرفت. سانتاماریایش.
بر طبق عادت مالوف، اول الامر به جستجوی قیمت کتاب بر آمدم. ناگهان برق از سه فازم پرید. 9500 تومان برای یک کتاب ساده داستان کوتاه.
یعنی یک کتاب را باید بخری 10000 تومان،!!!! آنهم در دانشگاه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لاجرم فشار وارده بر جیب، بخش عیب یاب ذهن را بکار انداخت و لختی در این فکر بودم که چرا یک دانشجو اگر بخواهد یک کتاب در بین دو نیما کلاسهایش بخرد و بخواند باید ده هزار اوشلوق پیاده شود؟؟؟؟؟.
مگر نه اینکه ما در بزرگترین نهاد فرهنگی کشور هستیم؟
مگر نه اینکه باید امر فرهنگ و کتابخوانی در صدر لیست رسیدگی مسوولانمان باشد؟
انگار تکلیفمان با خودمان مشخص نیست. انگار نفهمیده اییم اهمیت کار را.
یادم نمیرود هرگز آن روزی را که در کتابفروشی همین شهر دارالمومنین نتوانستم کتاب گزیده اشعار شفیعی کدکنی را که چند سال است تشنه اش هستم را بخرم آنهم بدلیل قیمت گزافش. 25000 تومان.
نمیدانم تعریف تیم مدیریتی دانشگاه از فرهنگ کتاب و کتابخوانی چیست. اما هرچه هست تا بدین لحظه به ما چیزی در خصوص تسهیل خرید کتاب نرسیده است.
گویا کار فکری و فرهنگی را در جای دیگری غیر ازکتاب و کتاب خوانی جستجو کرده اند این جماعت صندلی دوست که از شورای فرهنگیشان تنها خوردن شربت آبلیمویش به ما رسید در طی این چند سال.
چقدر خالیست سبد خریدمان از کتاب.
جالب است.
علاج واقعه نمیکنند قبل از وقوع. دانشجویشان یله و رهاست در وایبر و واتس آپ و لاین چون مفت است. چون اگر بخواهد یک مجموعه داستان کوتاه ناقابل بخواند باید ده هزار تا پیاده شود.
باز دم اسراییل گرم. بودجه فرهنگیش به کار ما میآید گه گدار.!!!!!
قدیمتر ها آن اوایل که تازه رانی آمده بود در بازار یادم میآید هرکس میخرید موقع خوردن چون پول زیاد پایش داده بود جرعه جرعه سر میکشید تا زمان بیشتری این لذت گران را درک کند..
    حکایت این شبهای ما هم همین است. دارم از خوف پایان زود، سانتاماریا را قولوپ قولوپ مینوشم.
         بگو یا حسن.


  • علی یاراحمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی